چکیده: هدف این مقاله، بررسی رابطه اندازه موسسه حسابرسی و کیفیت حسابرسی در شرکت¬های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال¬های1385-1389 می باشد. بدين معني که آیا اندازه موسسه حسابرسی عامل تعیین کننده و با اهمیتی برای کیفیت حسابرسی است يا خير؟ برای آزمون تجربی متغيرها، کیفیت حسابرسی به وسیله اقلام تعهدی غیر عادی بی علامت براساس مدل هاي بال - شیواکمار و کوتاری اندازه گیری و اندازه موسسه نيز، از طريق تعداد صاحبكاران استخراج شده است و نتايج با تنها موسسه بزرگ حسابرسي در ايران يعني سازمان حسابرسي بررسي شده است. در این مطالعه، برای آزمون فرضیه ها، از داده های تابلویی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد اندازه موسسه حسابرسی رابطه منفی معناداری با کیفیت حسابرسی دارد. این ارتباط منفی نشان می دهد موسسات حسابرسی بزرگ و دارای تعداد صاحبکار بالا، در مقایسه با موسسات حسابرسی کوچک و دارای تعداد صاحبکار كم از کیفیت حسابرسی پایین تری برخوردارند. واژه های کلیدی: کیفیت حسابرسی، اندازه موسسه حسابرسی، اقلام تعهدی غیر عادی، گزارش گری 1. مقدمه به دنبال رسوایی هاي مالی شرکت ها و بحرا نهاي مالی طی دو دهه اخیر، انگشت اتهام تا حدودي به سمت حسابرسان و کیفیت حسابرسی نشانه رفته است. در ایران نیز پس از کشف تقلب بانکی 1390، برخی کارشناسان ادعاي شکست حسابرسی را مطرح کردند(حساس یگانه،1391). در پاسخ به این رویدادها، از یک طرف، قانون گذاران تغییراتی را در دستور کار قرار دارند. قانون ساربنز آکسلی (2002) در ایالات متحده وضع شد تا به بی نظمی هاي گزارشگري مالی سر و سامان دهد و تحولاتی در زمینه حاکمیت شرکتی انگلستان رخ داد. از طرف دیگر، سیاست گذاران بار دیگر بر روي اهمیت حسابرسی مؤثر و کارا به عنوان یکی از مؤلفه هاي کلیدي بازارهاي سرمایه کارا تاکید نمودند و تلاش هایی را براي شناسایی محرك هاي کلیدي کیفیت حسابرسی انجام دادند. براي نمونه، در سال 2007، کمیته مشورتی حرفه حسابرسی در ایالات متحده به منظور مشورت دهی به اداره خزانه داري این کشور در خصوص حرفه حسابرسی تأسیس شد. شوراي گزارشگري مالی انگلستان در سال 2008 گزارشی را با عنوان "چارچوب کیفیت حسابرسی" منتشر کرد. خزانه داری استرالیا گزارش "کیفیت حسابرسی در استرالیا- یک مرور راهبردی" را در سال 2010 منتشر نمود. این تحولات حکایت از نارضایتی از اثربخشی حاکمیت شرکتی، کیفیت حسابرسی و نقش حسابرسان و حسابرسی دارد (کیلگور و همکاران، 2011). صورت هاي مالي حسابرسي شده به وسيله حسابرسان مستقل، وسيله بسيار مناسبي در انتقال اطلاعات قابل اتكاست. حسابرس مستقل، شايسته ترين شخص براي اظهار نظر درباره قابلیت اعتماد گزارش هاي مالي واحد اقتصادي است . شايستگي حسابرس به اين دليل است كه وي فردی مستقل بوده و حسابرسي را طبق استانداردهاي حسابرسي انجام مي دهد تا اطمينان يابد كه اقلام صور ت هاي مالي مطابق با استانداردهاي حسابداري تهيه شده است. بنابراين، حسابرس به ادعاهايي اعتبار مي دهد كه توسط شخص ديگري در قالب صورت هاي مالي تهيه شده است و بدين وسيله قابليت اتكاي اطلاعات به كار رفته در تصميمات اقتصادي را افزايش مي دهد (نيكخواه آزاد،1379).