کمانش در علم مقاومت مصالح، به رفتاری گفته میشود که معمولاً از عضو تحت فشار (ستون، دیوار برشی، ...) سر میزند. همچنین گمان میرود که در زبان پارسی در گذشته واژه تنبش (اسم مصدر تنبیدن) با معنی کمانش یا buckling به کار میرفتهاست. (واژههای تنبان و تنبک از واژههای ساخته شده از این ریشه میباشند) اعضای تحت فشار یک سازه، پیش از رسیدن به حداکثر مقاومت فشاری و در حقیقت پیش از شکست تحت اثر تنش تسلیم فشاری، تحت اثر پدیده کمانش دچار شکست خواهند گردید. هرچه ستون بلندتر و سطح مقطع کوچکتری داشته باشد (ستون لاغر)، زودتر تحت اثر پدیده کمانش تسلیم میگردد. تعریف علمی از کمانش عبارت است از ناپایداری به زبان ریاضی که منجر به شکست میشود. زمانیکه سازه تحت فشار قرار گیرد، احتمال وقوع کمانش وجود دارد. کمانش به صورت تغییر شکل جانبی ناگهانی در یک عضو سازهای تعریف میشود. این پدیده ممکن است تحت تنش فشاری که بر سازه وارد شده و اندازه آن کمتر از تنش تسلیم ماده تشکیل دهنده سازه است، اتفاق بیافتد. زمانیکه نیروی وارد شده بر سازه مانند یک ستون، افزایش مییابد، ممکن است به اندازهای بزرگ باشد تا سبب ناپایداری عضو شود که میگوییم سازه تحت کمانش قرار گرفتهاست. بارگذاری بیشتر، سبب تغییرشکلهای زیاد و تا حدودی غیرقابل پیشبینی خواهد شد که ممکن است سبب از بین رفتن کامل ظرفیت باربری عضو شود. اگر تغییر شکلی که در اثر کمانش در عضو ایجاد میشود سبب فروپاشی کامل عضو نشود، آن عضو میتواند بار وارده که سبب کمانش آن میشود را تحمل نماید. اگر عضو کمانش یافته، قسمتی از ساختار بزرگتر مانند یک ساختمان باشد، تحت باری بیش از باری که سبب ایجاد کمانش در عضو میشود قرار گیرد، این بار در کل سازه توزیع میشود. به زبان ریاضی، کمانش دو شاخه از حل معادله تعادل میباشد. در یک نقطه مفروض، تحت بارگذاری افزایشی، هر بار اضافی میتواند به دو بیان از تعادل، پایدار شود: حالت فشار خالص (بدون هیچ تغییر شکل جانبی) و حالت تغییر شکل جانبی. کمانش در ستون نسبت طول مؤثر ستون به حداقل شعاع چرخش مقطع عرضی را ضریب لاغری گویند که با حرف یونانی λ نمایش داده میشود. با استفاده از این ضریب ستونها و نوع شکست ایجاد شده در آنها دستهبندی میشود. ضریب لاغری در ملاحظات طراحی فاکتور مهمی است. تمام ارزشهای تقریبی زیر برای سادهسازی مسئله به کار میرود: اگر باری در یک ستون از مرکز گرانش (مرکز) سطح مقطع آن ستون اعمال شود، به آن نیروی محوری گویند؛ هر نیرویی که از نقطهای غیر از این نقطه وارد شود به آن نیروی خارج از مرکز گویند. یک ستون کوتاه تحت نیروی محوری ممکن است قبل از اینکه در آن کمانشی ایجاد شود، شکست نماید، اما، در یک ستون بلند تحت بار مشابه، به صورت جهش ناگهانی جانبی (کمانش) به حالت خمشی دچار شکست خواهد شد. حالت کمانشی تغییر شکل، حالت شکست در نظر گرفته میشود و معمولاً قبل از اینکه تنش فشاری محوری (فشار مستقیم) سبب تسلیم و در نهایت شکست عضو فشاری شود، اتفاق میافتد. همچنین، طول متوسط ستون تحت تأثیر ترکیبی از تنش فشاری مستقیم و خمش، دچار شکست خواهد شد. ستون کوتاه، ستونی است که ضریب لاغری آن از ۵۰ تجاوز نکند. ستون با طول متوسط ستونی است که ضریب لاغری آن بین ۵۰ تا ۲۰۰ باشد و رفتار آن تحت تأثیر مقاومت محدود مصالح تشکیل دهنده آن وابسته است. در نهایت، ستونی با ضریب لاغری بالای ۲۰۰، ستونی بلند خواهد بود و رفتار آن تحت تأثیر مدول الاستیسیته مصالح تشکیل دهندهٔ آن قرار دارد. در تعریف دیگر، ستون کوتاه، نسبت طول فاقد تکیهگاه به حداقل بعد مقطع جانبی برابر یا کمتر از ۱۰ است. اگر این نسبت بزرگتر از ۱۰ باشد، ستون بلند در نظر گرفته میشود (گاهی ستون لاغر نیز نامیه میشود). تئوری رفتار ستونها توسط ریاضیدان و فیزیکدان برجستهٔ سوییسی، لئونارد اویلر در سال ۱۷۵۷ میلادی مورد تحقیق قرار گرفت. وی رابطهای برای محاسبه حداکثر بار محوری که یک ستون بلند، لاغر و ایدئال بدون اینکه دچار کمانش شود، میتواند متحمل شود، ارائه داد. یک ستون ایدئال ستونی است مستقیم، ساخته شده از مصالح همگن و فارغ از تنش اولیه.